رهایی از احساس تنفر نسبت به دیگران

همه ما آدم ها در طول زندگی دچار احساس نفرت می شویم؛ تنفر از آدم ها، اشیا، حیوانات و حتی زمان های خاص. در ذهن ما چه اتفاقاتی رخ میدهد که به ایجاد حس تنفر منجر می شود؟ تنفر یکی از انواع هیجانات است که از بدو تولد همراه انسان است. به همین علت روان شناسان کارکردگرا و تکامل گرا این احساس را یک امر فطری میدانند . پس درصورتی که فطری بودن احساس نفرت و انزجار را قبول داریم باید بپذیریم که این احساس بیهوده در وجود ما نهاده نشده و قرار است کاری برای ما انجام دهد.

 

این خیلی خوب است که همه ما بدانیم که تنفر، حسی فطری است، ولی صحبت ما در مورد آدم هایی است که بصورت افراطی از همه چیز و تمامی کس تنفر دارند.

به چه دلیل تنفر در وجود برخی از آدم ها تا این حد رشد می کند؟

آدم ها تنفر را در رفتارهایشان بروز می‌دهند ، زیرا زمانیکه این احساس در درونمان بوجود آمده بجای اینکه آنرا ریشه یابی و تجزیه و تحلیل کنیم، کوشیده ایم تا آنرا از خودمان دور کنیم؛ در حالیکه این احساس مرموزانه و موذیانه جایش را در وجود ما باز میکند . کسانی هستند که از احساس نفرتشان نسبت به بعضی افراد یا موضوعات حکایت میکنند ما به آن ها میگوییم بخش عمده ای از احساس ناگوار که شما در وجودتان دارید، ناشی از تلاشی است که برای از بین بردن این احساس در درونتان انجام می دهید؛ بنابراین یک مقدار از این احساس فاصله بگیرید و بعنوان یک ناظر بیرونی به احساس تنفر خودتان نگاه کنید تا بدانید این احساس چیست، از کجا آمده و از چه زمانی آغاز شده یا با چه افرادی نشست و برخاست داشتی که این حس را در شما شکل داده اند.

قسمتی از حس تنفر ما هم بخاطر تداعی شدن خاطراتمان اتفاق می افتد؛ پس چنانچه با خودمان روراست باشیم و سیر به وجودآمدن تنفر را بررسی کنیم، بهتر می توانیم بر رفتار و افکارمان کنترل داشته باشیم و بصورت افراطی از فرد یا شیء یا موضوعی خاص نفرت نداشته باشیم.

آیا تبعات نفرت الزاما منفی است و یا وجود آن میتواند لازمه زندگی اجتماعی و شخصی فرد باشد؟

تبعات آن منفی است و جزء هیجان منفی به حساب می آید . عموما این هیجانات منفی اسیب زا هستند و مشکلات جسمی را هم برای فرد ایجاد میکند معمولاً افرادی که تنفر زیادی در وجودشان هست مشکلات جسمی و فیزیولوژیکی زیادی دارند به طور مثال تپش قلب بیش تر، افزایش عرق کردن و برانگیختگی و یا حتی مشکلات گوارشی بیشتری را هم تجربه میکنند به همین علت باید این هیجان را کنترل و به دست کم رساند.

تنفر انرژی منفی ایجاد میکند و این انرژی سلامتی را به خطر می اندازد و معمولاً به موتور انگیزشی تبدیل نمی شود تا شخص را برای اهداف سازنده کمک کند به همین علت خوب است که با هیجانات مثبت جایگزین شوند.

بهترین رویکرد درمانی نسبت به افرادی که هیجان منفی تنفر را در خویش دارند؛ مواجه سازنده توام با جرأت ورزی و جرأت مندی است. به این معنی که علت مخالفت را در فضای آرام گفته شود و در یک فضای تفاهمی مسئله را حل کند و بجای فرار، ستیز و مقابله، رویکرد سازنده مواجه را انتخاب کند.

به طور کلی افرادی که سریع دچار نفرت میشوند آدم های جرأت مندی نیستند و جرأت آموزی را در وجود خودشان تمرین نمی کنند و راه‌های مقابله سازنده را نیاموخته اند به همین علت به تنفر پناه می برند. بدین ترتیب هر چه قدر رویکردها سازنده تر باشد کینه ها کمتر شکل می گیرد و ارتباطات در فضای آرامی شکل خواهد گرفت.

در اطرافمان انسان های زیادی وجود دارند که ما خیلی از آنها خوشمان نمی آید ولی مجبوریم که با این ادم ها زندگی کنیم و ارتباطاتمان را حفظ کنیم ولی نکته آزار دهنده اینجاست که درک نکردن این دسته از اشخاص سبب میشود که احساسات ما به تدریج حالت خصمانه ای به خود بگیرد و تبدیل به نفرت شود.

برای رهایی از چنین موضوعی باید در گام نخست یاد بگیرید که چه طور اشخاص را درک کنید. به عنوان مثال ممکن است یکی از افراد خانواده یا دوست و همکارتان مدام از شما در مورد یک رفتارتان انتقاد کند و شما حسابی از این مسئله کلافه شوید مخصوصا این که بفهمید آن شخص خود هم آن کار به اصطلاح نادرست را انجام میدهد .

در این شرایط شما مطمئنا حالت دفاعی به خودتان میگیرید و گاهی از این مرحله هم جلوتر می روید و از آن فرد متنفر می شوید. در این شرایط بهتر است کمی بیش تر فکر کنید. به عنوان مثال ممکن است آن شخص بخاطر این که خود دچار یک عادت بد شده یا نتیجه یک رفتار بد را به روشنی تجربه کرده، شما را از آن کار منع کند و انگیزه اصلی این انتقاد در واقع مثبت باشد. برای همین پیش از این که از انتقاد و سرزنش کسی نسبت به خودتان متنفرشوید سعی کنید که علت اصلی این عمل افراد را درک کنید.

تحمل دیدن کسی را ندارید؟

مشکل اصلی همه انسان هایی که به نوعی از یکدیگر متنفر هستند حرف نزدن است. اما نمی شود گفت که حرفی بین این افراد ردوبدل نمی شود بلکه حرف ها یا بموقع گفته نمی شوند یا برای دو طرف غیر قابل درک است. قبل از هرچیز سعی کنید که تفاوت دیدگاه و افکار خویش و شخصی که از وی متنفر هستید را درک کنید. در قدم دوم باید به دنبال زمان مناسبی برا ی گفتگو باشید.

اگر در زمانیکه با فرد موردنظر گفتگو می کنید وی عصبی و خسته باشد، صحبت شما تأثیر خوبی را به دنبال نخواهد داشت. باید سعی کنید زمانی را انتخاب کنید که هردو نفرتان در بهترین حالت روحی و جسمی باشد و از آن به بعد در خصوص مشکلاتتان با یکدیگر گفتگو کنید ولی برای گفتگو بهتر است که تنها به دنبال نقاط منفی نباشید و حداقل یکی، دو مورد از خوبی ها و نقاط قوت شخص را در نظر داشته باشید.

یادتان باشد که شما هیچوقت نمی توانید آن فرد را نادیده بگیرید. افردی که ادعا میکنند افکار و نوع احساسات دیگران برایشان اهمیّتی ندارد یک دروغ بزرگ و اشکاری را به زبان می آورند. همه ما به دنبال حس تحسین و مورد پسند واقع شدن هستیم و حتی اگر از کسی متنفر هم باشیم از این احساس ازار می بینیم. بنابراین بهتر است بجای نادیده گرفتن اشخاص سعی در اصلاح روابطمان داشته باشیم.

انعطاف پذیر باشید

فراموش نکنید که این انسان های روشن فکر و دارای ذهن باز هستند که کم تر از دیگران حس نفرت به دل می گیرند. هنگامی که ذهن خویش را به پذیرفتن دنیاهای متفاوت افراد دیگر باز می کنید و انسانها را همان طور که هستند می پذیرید دیگر به دنبال جدا کردن خویش از دیگران نیستید و تلاش می کنید آنها را هم دوست داشته باشید.

ولی افرادی که ذهن بسته ای دارند و تنها به عقاید و روش های خاص زندگی خویش پایبندند، متأسفانه هیچ انسانی را وارد دنیای خویش نمی کنند و به همین دلیل خیلی زود احساس کینه و نفرت را در خودشان رشد می‌دهند . ممکن است در طول زندگی با افرادی برخورد کنید که خیلی از آنها خوشتان نیاید ولی نباید نام این احساس را نفرت قرار دهید. شما ممکن است گاهی از آنها عصبانی شوید ولی به دنبال پایدارکردن این احساس و نامیدن آن به نام« تنفر» نباشید.

درصورتی که نمی توانید یک جمله مثبت به کسی بگویید حداقل آنرا با جمله منفی جایگزین نکنید. بجای این که از افرادی که متنفر هستند فرار کنید و مثل یک ترسو عمل کنید، سعی کنید از همین حالا ذهنتان را تغییر دهید و با افرادی که از آنها متنفر هستید ارتباط برقرار کنید.